در یکی از روزهای پر فشار شهریور ۱۴۰۳، وقتی با سیل تماسها و مسائل مواجه بودم، بهطور کاملاً تصادفی تیتر مقالهای در یک خبرنامه ایمیلی نظرم را جلب کرد، «رهبری تحت فشار». موضوعش دقیقاً همان دغدغهای بود که مدتی است ذهنم را مشغول کرده، یعنی چطور در لحظات پرفشار، هم خودم و هم تیمم را به بهترین شکل مدیریت کنم.
نویسنده مقاله چهار تکنیک کاربردی برای مواجهه با این لحظات ارائه کرده که به نظرم کاملاً عملی و مفید بودند. این تکنیکها به مدیران کمک میکنند که بتوانند فشارهای ناگهانی را بهتر مدیریت کرده و از اضطرابهای ناخواسته دور بمانند:
- تمرکز بر چیزهایی که در معرض خطر نیستند
در لحظات سخت و پرفشار، معمولاً تمرکز ما روی چیزهایی است که ممکن است از دست بروند. اما اولین توصیه این است که به یاد بیاوریم چه چیزهایی تغییر نمیکنند. مثلاً خانوادهو تیم تان که همیشه در کنار شماست، یا ارزشهای حرفهای که تیم شما به آن پایبند است.
- جلوگیری از مارپیچ اضطراب
در لحظات حساس، ممکن است ما خودمان شرایط را بدتر از آنچه هست تصور کنیم. این تکنیک از شما میخواهد که به شواهد واقعی نگاه کنید و از اضطرابهای بیمورد خودداری کنید. آیا واقعاً آنچه نگرانش هستید، اینقدر مهم است یا ماجرا فقط در ذهن شما بزرگ شده؟
- کنار گذاشتن انتظارات ناشی از غرور
گاهی اوقات در لحظات فشار بالا، ترس از اشتباه یا از دست دادن اعتبار، ما را بیش از حد درگیر میکند. این تکنیک میگوید باید بین آنچه که در کنترل ماست و آنچه از کنترل خارج است، تمایز قائل شویم. همه چیز به عملکرد ما وابسته نیست.
- سنجش واقعی فوریتها
همیشه آن چیزی که بهنظر فوری میآید، واقعاً فوری نیست. این تکنیک به شما کمک میکند که اهمیت واقعی کارها را ارزیابی کنید و فشار بیدلیل به خودتان و تیم وارد نکنید.
حالا دغدغه من این است که آیا این اصول را بهدرستی به کار گرفتهام؟ آیا نقش من بهعنوان مدیر پشتیبانی برای تیمم در این لحظات کافی بوده؟ آیا توانستهام استرس و اضطراب را مدیریت کنم و به تیمم کمک کنم که همین کار را بکنند؟
شفاف سازی
مدتها بود به این فکر می کردم تا به کمک هوش مصنوعی پستی تهیه کنم. در واقع این پست با کمک چت جی پی تی نوشته شده. مقاله خلاصه شد، زاویه دید و دغدغه هایم را به مقاله اضافه کردم و در نهایت خروجی گرفتم.